جدول جو
جدول جو

معنی عالم آشوب - جستجوی لغت در جدول جو

عالم آشوب
برهم زنندۀ عالم، کنایه از آنکه مردم را فریفتۀ زیبایی خود می کند
تصویری از عالم آشوب
تصویر عالم آشوب
فرهنگ فارسی عمید
عالم آشوب
(کَ)
برهم زنندۀ عالم. بمجاز آنکه مردمان را فریفتۀ زیبائی خود سازد. بغایت زیبا. سخت خوش صورت و دلفریب:
پری پیکری بود محبوب من
بدو گفتم ای عالم آشوب من.
سعدی (بوستان).
گر در قیامتت هست این ناز عالم آشوب
خوش آفتی است در پیش هنگامۀ جزا را.
عرفی
لغت نامه دهخدا
عالم آشوب
کسی که مردمان را فریفته زیبائی خود سازد، بر هم زننده عالم
تصویری از عالم آشوب
تصویر عالم آشوب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ مِ)
نشأۀ شراب و عالم شراب و حالت می نوشی. (غیاث اللغات) (آنندراج). حالت باده گساری. حالت می خوری. (از ناظم الاطباء) :
نیست باکم ازفلک امشب که با او می خورم
عالم آب است پندارم که آبش برده است.
آشوب مازندرانی (از آنندراج).
ترا که عالم آئینه عالم آب است
چه احتیاج به تحصیل بادۀ ناب است.
صائب.
ساقی چه دهی پند من این بزم شراب است
از گریه مرا منع مکن عالم آب است.
محمد قلی سلیم (از آنندراج).
هیچ منظوری ببزم می کشان چون شیشه نیست
عالم آب است آنجا سبزه مینا خوشست.
کلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عالم آب
تصویر عالم آب
جهان مستی
فرهنگ لغت هوشیار